به نام خدایی که همگان بر حضورش معترفند و از درک حضورش غافل
1- طبق آیه آخر سوره آل عمران،چه راههایی برای رستگاری وجود دارد؟
صبور بودن در کار دین ، سفارش یکدیگر به صبر و مقاومت ، مهیا و مراقب کار دشمن بودن و ترس از خدا
2- طبق فرموده ((قرآن کریم)) ارتباط با چه چیزهایی توصیه شده است؟
ارتباط با خدا ، با کلام خدا ، با معصومین و فرستادگان الهی
3- مرز ارتباط با نامحرم چیست؟ تا چه حد صحیح است و در چه صورتی اشتباه و گناه است؟
ارتباط صورتهای مختلفی داره، صحبت، کتابت، نگاه، تماس، اگر مقصود شما صحبت یا کتابت باشد با حفظ سه شرط حرام نیست: اول اینکه با تلذذ همراه نباشد(یعنی قصد لذت درکار نباشد چه قبل از شروع به صحبت و چه در ادامه آن) دوم اینکه با ریبه نباشد( یعنی ترس از به گناه افتادن یا به گناه انداختن وجود نداشته باشد)و سوم اینکه با مفسده دیگری نیز ملازم نباشد( مثل مظان اتهام یا هر حرام دیگر).
در غیر آنچه گفته شد حرام نیست لکن گفتگو در غیر موارد لازم مکروه است.
اما مسئله نگاه؛ نگاه دوگونه است اول اینکه نگاه به نامحرم به غیر وجه و کفین مطلقا حرام است چه با قصد لذت و چه بدون آن و به اصطلاح موضوعیت در حرمت دارد. اما نگاه به وجه و کفین آن مقدار که بنا به فتوای مشهور جائز است مشروط به آن سه شرطی است که ذکر شد یعنی عدم تلذذ و ریبه و مفسده.
البته تلذذ یا ریبه صورتهای مختلفی میتواند داشته باشد مثلا گاه ممکن است به طرز صحبت کردن و لحن صدا باشد و گاه به محتوای سخن و به هرصورت که صدق کند حرام خواهد بود.
و اما تماس؛ به طور کلی هرگونه تماس بدنی با نامحرم مطلقا حرام است چه با تلذذ و ریبه چه بدون آن.
آنچه عرض شد مورد اختلاف فقهاء نیست مگر مسئله نگاه به وجه و کفین که بنده براساس نظر مشهور فقهاء عرض کردم.
یک نکته :
گاهی دیده میشود در دل بعضی مخصوصا مردها چنان شیطان رسوخ کرده که بسیاری از معاشرتهای آنان را شبههدار کرده است لذا دیدهایم که به مراوده با نامحرم گرایشی دارد که با محارم خود ندارد مثلا در حالی که میتواند مطلبی را از مردی بپرسد از زن نامحرم میپرسد گاه صحبت کردن خود را با نامحرم کش میدهد بدون اینکه لزومی درکار باشد، رفتن به تفریح و سفر با نامحرم بیشتر برایش جذاب مینماید، اگر در جایی نامحرمی باشد بیشتر مایل است در آنجا باشد، در میهمانیها سعی دارد بیشتر با نامحرم صحبت کند و با آنها بیشتر مراوده داشته باشد، در مقابل نامحرم بیش از هرجای دیگر از توان خود مایه میگذارد و خلاصه به هر کاری که نامحرم در انجام آن شریک باشد بیش از دیگر کارها علاقه نشان میدهد و... اینها نشان از نفوذ ناخودآگاه میل جنسی دارد، باید خود را محک زد تا معلوم شود که قلب و روح ما به دنبال چه چیز است، اینگونه مراودهها و صحبت کردنها معمولا با قصد لذت و ریبه همراه است و طبعاً حرام خواهد بود.
اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا
4-راههای نفوذ شیطان چیست؟
شهوت ، غضب ، شکم، دشمنی و کینه میان افراد ، سرگرم شدن انسان ها به آرزوهای دور و دراز دنیایی ، غافل شدن از یاد خدا و کارهایی که به یاد خدا می اندازد مانند نماز و ...
5-بهترین دوستی ها کدام است؟ ملاک بهترین دوستان چیست؟
طبق روایات : بهترین دوست تو کسی است که دلسوز و خیرخواه تو باشد و حتی با تند خوئی تو را به سوی اطاعت خدا سوق دهد،مشکل تو را حل نماید و برای خدا با تو دوست شده باشد،رفتارش تو را رشد دهد،گفتارش به دانش تو بیفزاید،به سراغ لغزش های تو نرود و از اینکه در دام هوسها بیفتی جلوگیری نماید و اگر عیبی دید تذکر دهد،نسبت به نماز توجه داشته باشد و اهل حیا و امانت و صداقت باشد و در تنگدستی و توسعه تو را فراموش نکند.
6و7-به این سوال دوست خود چگونه جواب می دهید؟
"کسی به من اظهار علاقه می کند چه کنم؟"
"ارتباطم با پدر و مادر خوب و دوستانه نیست.بهانه میگیرند.مرا محدود می کنند."
پاسخ:
در جهان هیچ کسی نیست که بی دوست کند زیست،بلی،با مدد دوست،اگر خوشدل و خوش خوست، و گر صادق و دل جوست،همه کار تو نیکوست.ولیکن همه کس دوست نمی باشد و بس دشمن مکار که گرگی است ستمکار و چو یک بره ی پُر وار،کند جلوه در انظار،از این روی بر آن باش که خود آدم خود را بشناسی و ز مکرش بهراسی که به ناگاه،چو یک دشمن بدخواه،سر راه،برایت نکَنَد چاه.
غرض،جان من ای دوست،از آن دشمن جانی که بُود دوست نما،بگذر و دوری بنما تا که نیفتی به شر و شور و کنی از سر خود دور دو صد رنج و بلا را.
بچه موشی سحر از لانه سر آورد و به هر سوی نظر کرد و خرامان شد و رقصان شد و شادان شد و چون به هر گوشه روان،خنده زنان،عشوه کنان،گشت مصادف به خروسی که چه رخسار عبوسی و صدای خشنی داشت.چون آن موش چنین دید،بلرزید و از آن موهبت و آن صورت و آن شکل و شمایل بهراسید و بترسید و بجنبید کز آن جای گریزان شود و در رَود از دست خروس و نشود ناظر آن منظره و نشنود از حنجره ی او دگر آنگونه صدا را.
اندر آن حال که می رفت سوی لانه ی خود،دید یکی گربه ی طنّاز که بنشسته به صد ناز و دهان را چو کند باز صدایی خوش و ممتاز از آن دید و به به که چه مویی و چه آواز نکویی،چه معویی چه معویی! غرض این موش از آن گربه خوشش آمد و شد گرم تماشای جمال وی و محو خط و خال وی و شکل سر و یال وی و، چون رفت سوی لانه چنین گفت به مادر که:(( من امروز به ره جانوری موذی و بد منظر با گردن افراخته دیدم که صدای خشنی داشت.ولی در سر راه دگری چشم من افتاد به حیوان قشنگی،بدنش گرم،پر از موی بسی نرم،به هر دست و به هر پا دو سه تا پنجه ی مقبول،بسی خوشگل و شنگول،چه گویم که تو باور نکنی تا که نبینی به دو تا چشم خودت آن تن و دست و سر و پا را.))
مادرش گفت: ((دریغا که تو ناپخته و کم عقل و جوانی و ندانی که همان جانور موذی و بی ریخت که در چشم تو لوس است و بسی زشت و عبوس است،خروس است که بسیار ملوس است و همان اوست که با ماست بسی دوست ولی آنکه به چشم تو قشنگ آمده است اوست همان گربه ی بد ذات، همان مایه ی آفات، همان اصل مکافات که شد قاتل بابات.ازین سنگ دلِ لات مشو غافل و می کوش که با معرفت و هوش دو تا چشم و دو تا گوش کنی باز کز آغاز ز سر پنجه ی او رنجه نگردی و به ناکام نیفتی به توی دام و به ناحق نخوری لطمه ی این موذی بی شرم و حیا را!))
مادر اینگونه بسی گفت،ولی حیف که نشنفت از او بچه ی بی عقل و به دل گفت که: ((این مادر من عقل ندارد که کند بیهُده تعریف، و یا بیهُده تکذیب.)) از این رو،به دلی شاد،ز نو راه بیفتاد و برون کرد سر از لانه و نزدیک شد از جهل بدان گربه ی مکار و ستم پیشه و خونخوار و بنا کرد به دور و بَرِ او گشتن و بشکن زدن و عشوه نمودن که به ناگاه، همان گربه ی خودخواه که میکرد چنان ماه به پیش نظرش جلوه،ز جا جَست و دوید از عقب موش و بزد چنگ به پهلوش و گرفتش وسط پنجه ی خود،موش نگون بخت،در آن مهلکه ی سخت،گرفتار و زبون،غوطه به خون می زد و می گفت: ((دریغا نشنیدم سخن مادر غم پرور خود تا نخورم لطمه ی این ظالم مظلوم نما را !))
8 -بهترین بهترین ها چیست؟
بهترین بهترین ها، مقصود و محبوب نهایی ما ذات مقدس خداوند است.
9-تصور خود را نسبت به بهشت و جهنم و عالم آخرت بیان کنید.
کند طاعت حق چو پرهیزگار بهشت آید او را بقرب و جوار
بدوزخ فروزان شود از گناه بسی آتش از بهرِ گم کرده راه
بهشت و جهنم آثار و نتایج اعمال ما در دنیاست. پس نسبت به اعمالمان می توانیم تصور خوب یا بدی از بهشت داشته باشیم.
اما کتاب های زیادی در این رابطه مطالعه کرده ام و از جمله کتاب (( سرگذشت ارواح در عالم برزخ)) نوشته ی آقای بهمنی و کتاب(( انسان از حشر تا دادگاه))
10-بهترین خواسته، دعا و آرزوئی که انسان باید از خدا بخواهد چیست؟
الهی کفی بی عزا ان اکون لک عبدا و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا
انت کما احب فاجعلنی منا تحب
خدایا این عزت مرا بس است که من بنده ی توام و این افتخار مرا کافیست که تو پروردگار منی.
تو آنچنانی که دوست میدارم.مرا آنچنان قرار بده که دوست میداری. انشالله
با سلام
بسیار ممنون از زحمات شما
ان شاءالله با تبلیغات مناسب این گونه اطلاع رسانی و استفاده از آن بیشتر شود
سلام
بسیار اقدام خوبی بود که بچه ها با سوالات و جواب آنها آشنا شوند
و تشکر از خانم نجفیان به خاطر همه زحماتشان
اجرتان با خوبان