پاسخ های نفر برگزیده ی مسابقه ی خیمه های معرفت سال 85-86

به نام خدایی که همگان بر حضورش معترفند و از درک حضورش غافل

 

1-          طبق آیه آخر سوره آل عمران،چه راههایی برای رستگاری وجود دارد؟

 صبور بودن در کار دین ، سفارش یکدیگر به صبر و مقاومت ، مهیا و مراقب کار دشمن بودن و ترس از خدا

 

2-          طبق فرموده ((قرآن کریم)) ارتباط با چه چیزهایی توصیه شده است؟

 ارتباط با خدا ، با کلام خدا ، با معصومین و فرستادگان الهی

 

3- مرز ارتباط با نامحرم چیست؟ تا چه حد صحیح است و در چه صورتی اشتباه و گناه است؟
       ارتباط صورت‌های مختلفی داره، صحبت، کتابت، نگاه، تماس، اگر مقصود شما صحبت یا کتابت باشد با حفظ سه شرط حرام نیست: اول اینکه با تلذذ همراه نباشد(یعنی قصد لذت درکار نباشد چه قبل از شروع به صحبت و چه در ادامه آن) دوم اینکه با ریبه نباشد( یعنی ترس از به گناه افتادن یا به گناه انداختن وجود نداشته باشد)و سوم اینکه با مفسده دیگری نیز ملازم نباشد( مثل مظان اتهام یا هر حرام دیگر).

در غیر آنچه گفته شد حرام نیست لکن گفتگو در غیر موارد لازم مکروه است.

اما مسئله نگاه؛ نگاه دوگونه است اول اینکه نگاه به نامحرم به غیر وجه و کفین مطلقا حرام است چه با قصد لذت و چه بدون آن و به اصطلاح موضوعیت در حرمت دارد. اما نگاه به وجه و کفین آن مقدار که بنا به فتوای مشهور جائز است مشروط به آن سه شرطی است که ذکر شد یعنی عدم تلذذ و ریبه و مفسده.

البته تلذذ یا ریبه صورت‌های مختلفی میتواند داشته باشد مثلا گاه ممکن است به طرز صحبت کردن و لحن صدا باشد و گاه به محتوای سخن و به هرصورت که صدق کند حرام خواهد بود.

و اما تماس؛ به طور کلی هرگونه تماس بدنی با نامحرم مطلقا حرام است چه با تلذذ و ریبه چه بدون آن.

آنچه عرض شد مورد اختلاف فقهاء نیست مگر مسئله نگاه به وجه و کفین که بنده براساس نظر مشهور فقهاء عرض کردم.

یک نکته :

گاهی دیده میشود در دل بعضی مخصوصا مردها چنان شیطان رسوخ کرده که بسیاری از معاشرت‌های آنان را شبهه‌دار کرده است لذا دیده‌ایم که به مراوده با نامحرم گرایشی دارد که با محارم خود ندارد مثلا در حالی که می‌تواند مطلبی را از مردی بپرسد از زن نامحرم میپرسد گاه صحبت کردن خود را با نامحرم کش میدهد بدون اینکه لزومی درکار باشد، رفتن به تفریح و سفر با نامحرم بیشتر برایش جذاب می‌نماید، اگر در جایی نامحرمی باشد بیشتر مایل است در آنجا باشد، در میهمانی‌ها سعی دارد بیشتر با نامحرم صحبت کند و با آنها بیشتر مراوده داشته باشد، در مقابل نامحرم بیش از هرجای دیگر از توان خود مایه میگذارد و خلاصه به هر کاری که نامحرم در انجام آن شریک باشد بیش از دیگر کارها علاقه نشان میدهد و... این‌ها نشان از نفوذ ناخودآگاه میل جنسی دارد، باید خود را محک زد تا معلوم شود که قلب و روح ما به دنبال چه چیز است، اینگونه مراوده‌ها و صحبت کردن‌ها معمولا با قصد لذت و ریبه همراه است و طبعاً حرام خواهد بود.

اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا

 

4-راههای نفوذ شیطان چیست؟

       شهوت ، غضب ، شکم، دشمنی و کینه میان افراد ، سرگرم شدن انسان ها به آرزوهای دور و دراز دنیایی ، غافل شدن از یاد خدا و کارهایی که به یاد خدا می اندازد مانند نماز و ...

 

5-بهترین دوستی ها کدام است؟ ملاک بهترین دوستان چیست؟

   طبق روایات : بهترین دوست تو کسی است که دلسوز و خیرخواه تو باشد و حتی با تند خوئی تو را به سوی اطاعت خدا سوق دهد،مشکل تو را حل نماید و برای خدا با تو دوست شده باشد،رفتارش تو را رشد دهد،گفتارش به دانش تو بیفزاید،به سراغ لغزش های تو نرود و از اینکه در دام هوسها بیفتی جلوگیری نماید و اگر عیبی دید تذکر دهد،نسبت به نماز توجه داشته باشد و اهل حیا و امانت و صداقت باشد و در تنگدستی و توسعه تو را فراموش نکند.

 

6و7-به این سوال دوست خود چگونه جواب می دهید؟
"کسی به من اظهار علاقه می کند چه کنم؟"
"ارتباطم با پدر و مادر خوب و دوستانه نیست.بهانه میگیرند.مرا محدود می کنند."
پاسخ:
در جهان هیچ کسی نیست که بی دوست کند زیست،بلی،با مدد دوست،اگر خوشدل و خوش خوست، و گر صادق و دل جوست،همه کار تو نیکوست.ولیکن همه کس دوست نمی باشد و بس دشمن مکار که گرگی است ستمکار و چو یک بره ی پُر وار،کند جلوه در انظار،از این روی بر آن باش که خود آدم خود را بشناسی و ز مکرش بهراسی که به ناگاه،چو یک دشمن بدخواه،سر راه،برایت نکَنَد چاه.
غرض،جان من ای دوست،از آن دشمن جانی که بُود دوست نما،بگذر و دوری بنما تا که نیفتی به شر و شور و کنی از سر خود دور دو صد رنج و بلا را.
بچه موشی سحر از لانه سر آورد و به هر سوی نظر کرد و خرامان شد و رقصان شد و شادان شد و چون به هر گوشه روان،خنده زنان،عشوه کنان،گشت مصادف به خروسی که چه رخسار عبوسی و صدای خشنی داشت.چون آن موش چنین دید،بلرزید و از آن موهبت و آن صورت و آن شکل و شمایل بهراسید و بترسید و بجنبید کز آن جای گریزان شود و در رَود از دست خروس و نشود ناظر آن منظره و نشنود از حنجره ی او دگر آنگونه صدا را.
اندر آن حال که می رفت سوی لانه ی خود،دید یکی گربه ی طنّاز که بنشسته به صد ناز و دهان را چو کند باز صدایی خوش و ممتاز از آن دید و به به که چه مویی و چه آواز نکویی،چه معویی چه معویی! غرض این موش از آن گربه خوشش آمد و شد گرم تماشای جمال وی و محو خط و خال وی و شکل سر و یال وی و، چون رفت سوی لانه چنین گفت به مادر که:(( من امروز به ره جانوری موذی و بد منظر با گردن افراخته دیدم که صدای خشنی داشت.ولی در سر راه دگری چشم من افتاد به حیوان قشنگی،بدنش گرم،پر از موی بسی نرم،به هر دست و به هر پا دو سه تا پنجه ی مقبول،بسی خوشگل و شنگول،چه گویم که تو باور نکنی تا که نبینی به دو تا چشم خودت آن تن و دست و سر و پا را.))
مادرش گفت: ((دریغا که تو ناپخته و کم عقل و جوانی و ندانی که همان جانور موذی و بی ریخت که در چشم تو لوس است و بسی زشت و عبوس است،خروس است که بسیار ملوس است و همان اوست که با ماست بسی دوست ولی آنکه به چشم تو قشنگ آمده است اوست همان گربه ی بد ذات، همان مایه ی آفات، همان اصل مکافات که شد قاتل بابات.ازین سنگ دلِ لات مشو غافل و می کوش که با معرفت و هوش دو تا چشم و دو تا گوش کنی باز کز آغاز ز سر پنجه ی او رنجه نگردی و به ناکام نیفتی به توی دام و به ناحق نخوری لطمه ی این موذی بی شرم و حیا را!))
 مادر اینگونه بسی گفت،ولی حیف که نشنفت از او بچه ی بی عقل و به دل گفت که: ((این مادر من عقل ندارد که کند بیهُده تعریف، و یا بیهُده تکذیب.)) از این رو،به دلی شاد،ز نو راه بیفتاد و برون کرد سر از لانه و نزدیک شد از جهل بدان گربه ی مکار و ستم پیشه و خونخوار و بنا کرد به دور و بَرِ او گشتن و بشکن زدن و عشوه نمودن که به ناگاه، همان گربه ی خودخواه که میکرد چنان ماه به پیش نظرش جلوه،ز جا جَست و دوید از عقب موش و بزد چنگ به پهلوش و گرفتش وسط پنجه ی خود،موش نگون بخت،در آن مهلکه ی سخت،گرفتار و زبون،غوطه به خون می زد و می گفت: ((دریغا نشنیدم سخن مادر غم پرور خود تا نخورم لطمه ی این ظالم مظلوم نما را !))

 

     8 -بهترین بهترین ها چیست؟

     بهترین بهترین ها، مقصود و محبوب نهایی ما ذات مقدس خداوند است.

 

9-تصور خود را نسبت به بهشت و جهنم و عالم آخرت بیان کنید.

کند طاعت حق چو پرهیزگار       بهشت آید او را بقرب و جوار

بدوزخ فروزان شود از گناه          بسی آتش از بهرِ گم کرده راه

بهشت و جهنم آثار و نتایج اعمال ما در دنیاست. پس نسبت به اعمالمان می توانیم تصور خوب یا بدی از بهشت داشته باشیم.

اما کتاب های زیادی در این رابطه مطالعه کرده ام و از جمله کتاب (( سرگذشت ارواح در عالم برزخ)) نوشته ی آقای بهمنی و کتاب(( انسان از حشر تا دادگاه))

 

10-بهترین خواسته، دعا و آرزوئی که انسان باید از خدا بخواهد چیست؟

الهی کفی بی عزا ان اکون لک عبدا و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

انت کما احب فاجعلنی منا تحب

خدایا این عزت مرا بس است که من بنده ی توام و این افتخار مرا کافیست که تو پروردگار منی.

تو آنچنانی که دوست میدارم.مرا آنچنان قرار بده که دوست میداری.    انشالله

 

هر وقت بر کارى تصمیم گرفتى براى موفقیت در آن این‏طور دعا کن:
رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً؛
بارالها، مرا با صدق و استوارى داخل کن، و با صدق و درستى بیرون آر، و براى من از جانب خود تسلّطى یارى‏بخش قرار ده.

خیمه های معرفت ۱۵آذر

به نام خدای نعمت بخشنده ی رحمت گستر

این بار خیمه های معرفت با روز 25 ماه ذیقعده مصادف شد.

روزی که  خداوند کره ی زمین را به صورت آتش آفرید و بعد از آن شش شبانه روز باران آمد و آبهای کره ی زمین هم از همان باران هاست.و بعد از آن خداوند کعبه را در روی زمین قرار داد و زمین را از آنجا گسترانید و بدین شکل خشکی ها به وجود آمد. لذا این روز را دحوالارض نامیده اند.

در این جلسه آقای حسن کاظمی بحث جلسه ی قبل آقای حسناتی را ادامه دادند و در مورد آینده ی زندگی انسان صحبت نمودند:
همه ی انسان ها دوست دارند بدانند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و آینده چه شکلی است؟! در همین راستا یهودی ها پروتکل های 13گانه ای نوشته اند که در همه ی این 13 پروتکل گفته اند که آینده ی زمین از آن آنهاست و خلاصه در این پروتکل ها معنایی از آینده نگری مشاهده میشود.
از طرفی مسلمانان عقیده دارند که در آخرالزمان منجی خواهد آمد. که شیعیان آن منجی را حضرت مهدی می دانند و سنی ها عقیده دارند این منجی هنوز به دنیا نیامده است ولی از نسل حضرت زهرا است!
همه ی انسان ها باید برای ادامه ی زندگی هدفی را انتخاب کنند و در آن راستا قدم بردارند. و اگر این قدم ها در راستای دین اسلام که کاملترین دنی هاست برداشته شود آینده ی بسیار خوبی در انتظار خواهد بود. چه خوب است که این چند سالی که در این دنیا زیست میکنیم خود را حفظ نموده و تقوا پیشه کنیم تا در آخرت آرامش ابدی نصیبمان گردد.
حال فرض کنید دختر مسلمانی سوال میکند بین من و یک دختر مسیحی چرا باید اینهمه فرق باشد؟ او هم دین دارد ولی چرا به این شکل در جامعه ظاهر میشود و من چرا باید به شکلی دیگر در جامعه حضور پیدا کنم؟  و پاسخ اینکه ما باید قبول کنیم که اسلام کامل ترین دین است. و اگر مثلا به دختران سفارش کرده که حجاب خود را حفظ بنمایند به خاطر حفظ ارزش های آنان است.
فکر میکندی چرا در جامعه ی غرب رشد جمعیت به صورت منفی پیش میرود؟ چون دختران به گونه ای در جامعه ظاهر میشوند که دیگر برای پسران جذابیتی ندارند و دختران چیز پوششی برای خود باقی نگذاشته اند که باعث شود پسران جذب آنان شده و بخواهند آنان را کشف کنند!  
حال وقتی دخترمسلمانی چنین چیزی را بداند سعی میکند حجابش را حفظ کند. چنین دختری نمیگوید چون دیگران چادر سر میکنند من هم از آنها پیروی میکنم بلکه میگوید چون حضرت زینب الگوی من است من نیز از ایشان پیروی کرده و چادر به سر میکنم و آن را تاج بندگی و افتخار خود می دانم. و با اینکار مطمئن است که راه درست را انتخاب کرده و آینده ی خوبی را برای خود رقم زده است.

آینده ی صحیح در پرتو اعمال امروز ماست.

ما باید تلاشمان را بکنیم تا به بهترین سطح برسیم اما اگر کسی تلاش خود را کرد ولی با موانع روبرو شد در اینجا شفاعت اهل بیت او را یاری میکند تا به مراحل بالا دست پیدا کند.
اما شفاعت نصیب کسی میشود که محبت اهل بیت را به دل داشته باشد و هیچگاه کاری را که آنها دوست نمی دارند انجام ندهد. و این آِنده نگری را در این دنیا میکند تا در پرتو آن شفاعت اهل بیت را در آخرت به دست آورد.
اگر کسی آینده نگری نکند مانند فرقه ی "نهی زیست" میشود و در آنصورت میگوید چه دلیلی دارد که انسان چند سالی در این دنیا زحمت بکشد ، کار کند ، بخورد و بخوابد و بعد از آن بمیرد؟ و در این افکار غوطه میخورد و به همین دلیل دست به خودکشی میزند!
و دلیل این افکار این است که نمی توانند آینده نگری کنند و آینده ی خویش را ببینند.
پس در اینصورت باید علاوه بر عقل به وحی که همان قرآن است رجوع کرد:

آیا شما فکر میکنید ما شما را بیهوده و عبث آفریده ایم؟ و فکر میکنید که به سوی ما باز نمیگردید؟

پس انسان باید بداند که آفرینش او با هدف بوده است و حال که به این دنیا آمده است دستش به خدا وصل است و باید از او کمک بگیرد.
اما هیچ کس راضی به آن حدّی که در آن است،نیست چون طبق فرموده ی خدا در جسم انسان روحی دمیده شده است که آن روح پایان ناپذیر است و همیشه خواستار کمال است. اما خدا نکند که این روح در مسیر بد قرار گیرد که درآن صورت هم دست بردار نیست!

حال فرض کنید به بهشت رفتیم.اما آیا فکر میکنید بهشت نیز مانند این دنیاست؟  خداوند می فرماید :

بهشتی که عرض آن به اندازه ی آسمان هاست و نهرهای آب از زیر آن روان است و درختانی که سایه بر سر شما می اندازدند و در آنجا از هر چه بخواهید میتوان یافت و بالاترین نعمت بهشت خشنودی خداست.

در بهشت میتوان پیامبران و اهل بیت را ملاقات کرد.  خلاصه اینکه ما باید بدانیم که دین اسلام آینده ی قشنگی را برایمان آماده کرده است و بکوشیم که آن قشنگی ها را دریابیم.
و بدانیم که یهودی ها از این آینده نگری دین اسلام ترس و وحشت دارند و به همین دلیل هر روز فیلمهای هالیوودی منفی در این زمینه می سازند تا افکار عمومی را در دست گیرند.اما ما باید به هوش باشیم که اسیر دام شیطان نشویم انشالله!

نظرتان را به چند سوال منتخب که از طرف دانش آموزان نخبه مطرح گردید و حاج آقا پاسخگو بودند جلب میکنم:
س:آیا امام زمان زن و فرزند دارند؟ آیا ایشان مکان خاصی برای اقامت دارند؟
ج: امام زمان همسر و فرزند دارند اما حتی آنها نیز نمیدانند که ایشان ولی عصر هستند.اما حضرت مکان خاصی ندارند.

س: چگونه میتوان بنده ی واقعی خدا بود؟
ج: پیامبر فرمودند بنده ی واقعی کسی است که واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند. مثلا دختری که آرایش میکند و به خیابان می آید اگر میخواهد بنده ی واقعی خدا شود باید به خاطر خدا از این کار دست بردارد و به جای آن بیاید و مثلا برای نماز خواندن آرایش کند. با خود بگوید خدایا من میخواهم آرایش کنم و خوشگل به سوی تو بیایم.در این صورت هم ثواب دارد و هم آن دختر به خواسته ی خود یعنی آرایش کردن رسیده است.

س: شهید کیست؟
ج: پیامبر فرمودند: کسی که عاشق شود و تقوا پیشه کند و نتواند به عشقش برسد، در آن صورت اگر بمیرد شهید مُرده است.
یعنی که باید جهاد با نفس داشت تا به مقامات بالا رسید.

س: میگویند نماز خواندن در خانه ی کعبه بسیار ثواب دارد.آیا کسی که نمیتواند نمازش را در خانه ی خدا بخواند، ثواب نمیکند؟
ج: در روایات داریم که شرافت مکان به مکین است یعنی نیازی نیست که حتما در جای خاصی قرار بگیری و حتی میتوان در خانه ی خود به اقامه ی نماز بپردازی و ثواب هم ببری. چرا که:

اَلْقَلْبُ حَرَمَ اللّه

س: خدا از کجا آغاز شده است؟
ج: امام علی میفرمایند: خدا اولی است که اول ندارد و آخریست که آخر ندارد.

س: آیا ارتباط داشتن با پسر نامحرم اشکالی دارد؟
ج: شما باید جلوی هر چیزی یک کلمه ی "چرا" بگذاری. بگویی من یک انسان شریف هستم، چرا باید چنین رابطه ای با پسری نامحرم داشته باشم؟!
باید بدانید که شیطان خیلی زرنگ است و همیشه سعی دارد انسان ها را از هر راهی گول بزند. پس مواظب خود باشید.

ای صد دله یک دله ِدل یک دله کن     مهر دگران را ز دل خود یله کن
یک دم به اخلاص بیا بر در ما     گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن

س: آیا درست است که میگویند امام زمان در جزیره ی خضرا یا همان مثلث برمودا زندگی میکنند؟
ج: این حرف ها پایه و اساس ندارد و اصلا درست نیست.برای اطلاع بیشتر به کتاب "
جزیره ی خضرا" مراجعه کنید. ( در پست های آینده در این مورد مطالبی خواهیم داشت.)

در این جلسه به خانم زهره نجفیان، برنده ی مسابقه ی خیمه های معرفت که در سال گذشته برگزار شده بود، کمک هزینه ی سفر به کربلای معلا تعلق گرفت. و به سه تن دیگر از نخبگان که مقام های مختلفی در مسابقات مختلف کسب کرده بودند نیز جوایزی اهدا شد.
در پست بعدی سوالات مسابقه ی خیمه های معرفت همراه با جواب های نفر برگزیده نگاشته خواهد شد.

مسابقه به مناسبت میلاد امام رضا

به مناسبت میلاد امام رضا مسابقه ای توسط خیمه های معرفت بر پا شده است. کسانی که مایل هستند در این مسابقه شرکت نمایند تا دو هفته ی دیگر فرصت دارند تا ادامه ی نوشته ی زیر را کامل کنند.

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

زائر هر کی باشه،از هر کجا باشه،در طلب هر چی باشه،وقتی وارد صحن و سرا میشه،چشم به ضریحش می دوزه،مهر زبونش باز میشه،اشک چشماش روون میشه...

بعضی ها آهسته و زیر لب، بعضی ها هم بلند و هق هق کنون، یه عده هم از سر سکون،یه عده هم از سر جنون چنان غرق میشن...

منم بهش میگم آقاجونم هنوز چشم امیدم به شماس،اومدم تا یه دست مهربون دوباره بهم امید بده،اومدم تا وقتی برمیگردم...

منتظر دل نوشته ی قشنگ شما هستیم.

خیمه های معرفت ۱آذر

با نام رضا به سینه ها گل بزنید *** با اشک به بارگاه او پل بزنید

فرمود که هر زمان گرفتار شدید*** بر دامن ما دست توسل بزنید

با سلام . ولادت امام خوبی ها حضرت رضا را به همگان تبریک می گویم.

خیمه های معرفت اینبار با شکوه بیشتری برپا شد.چون در آن نامی از امام رضا بود.

در ابتدای جلسه صحبت های شیرین آقای نوریان دلهای ما را به سمت امام رضا پَر دادند:

ثامن الحجج امام رئوف هستند.علامه طباطبایی فرمودند: همه ی ائمه ی ما رئوف هستند اما راءفت اما رضا را باید با دل و جان حس کرد.

اینجا طبیبی است که ندارد نوبت

هر دل شکسته تر است نوبر است

ما باید در مقابل ائمه و پیامبر اظهار ادب کنیم.این ادب یعنی از سنت و گفته هایشان تبعیت نماییم و اگر تنعیت کردیم یعنی به آنها ادب کرده ایم.

امام رضا می فرمایند: انسان سه چیز را باید از سه کس داشته باشد.اولی را باید از خدا داشته باشد که همان عفو و گذشت خداست.دومی را باید از پیغمبر داشته باشد که خوشرویی و اخلاق حسنه است.و سومی را باید از امامان داشته باشد که همان کتمان صدق است.

یادتان باشد وقتی به زیارت امام رضا رفتید حتما به مثلث طلایی سری بزنید. مثلث طلایی از صحن انقلاب شروع میشود،یه سحن کهنه می رسد و در صحن اسماعیل طلایی خاتمه می یابد.

هر حاجتی که دارید در این مثلث بخواهید زیرا افراد زیادی بوده اند که حاجت خود را در همینجا از امام رضا گرفته اند.

اگر به حرم امام رضا رفتید و اذن دخول را خواندید اما منقلب نشدید بدانید که حضرت اذن دخول به شما نداده اند.پس بروید گریه و زاری و توبه کنید و دوباره اذن دخول بخواهید و اینبار اگر منقلب شدید و اشکتان در آمد بدانید که حضرت شما را طلبیده است.

آقای نوریان خاطرات زیادی از دورانی که خادم حرم امام رضا بوده اند بیان کردند و خاطرات زیادی از کرامت امام رضا نقل فرمودند که در اینجا از بیان آنها صرف نظر میکنم.ولی همانقدر بگویم که بسیار شیرین بود و جای کسانی که این خاطرات را نشنیدند خالی.

حال نوبت سخنان حاج آقا دیانی است:

جهاد دری از درهای بهشت خداست که به روی جمع خاصی از بندگان خاص خدا باز میشود.

ایرانی ها وفاداری خود را به امامان در زمان های مختلف ثابت کرده اند.خداوند امامانش را بزرگترین نعمت هایش می داند پس آنها را در جایی قرار میدهد که قدرشان را بدانند. و ما نیز باید قدر دان باشیم که به اذن خدا  امام رضا در ایران و در کنار ما قرار گرفته اند.

و به همان دلیل است که امام مهدی در پرده ی غیبت به سر میبرند. و ما باید برای ظهورشان دعا کنیم.اما برای ظهور نباید انتظار الکی کشید.انتظار باید به همراه معرفت و عمل باشد.

همه ی ما در غربت غیبت هستیم. چون از وجود امام مهدی در کنار خودمان محرومیم و به همین خاطر اکثراً در کارهایمان وامانده می شویم.

امام رضا غریب هستند و غریب ها را دوست دارند و غریب نوازی میکنند و آنها را خیلی تحویل میگیرند.پس بعید است غریبی از امام غریبان درخواستی داشته باشد و آن حضرت اجابت ننمایند.

ما هم از امام رضا معرفت به حضرت مهدی را میخواهیم.انشالله

در اینجا از خانم راضیه امیری که به خوبی اجرای برنامه را در دست گرفتند و دل نوشته های زیبائی از قلم خود را خواندندو خانم نیلوفر ... که خاطرات زیبای خود را با امام رضا برای بچه ها گفتند،

و خانمها مریم سرمدی و مقتدائی که مولودی های زیبایی را اجرا کردند و خانمی که فیلمبرداری جلسه را بر عهده داشتند و همه ی کسانی که در برپایی جلسات خیمه های معرفت تلاش میکنند تشکر می نمائیم.

و من الله التوفیق

خیمه های معرفت ۲۵ آبان

در  نیمه ی شبی مردی که در کوفه خوابیده بود با صدای هق هق و زاری شخصی از خواب بیدار شد.به جستجوی صدا رفت. مردی را دید که خودش را به دیوار تکیه می داد.دستش را به زانو میزد و های های گریه میکرد. مرد زیر نور ماه چهره ی نورانی حضرت علی را دید.

جلو رفت  و پرسید یا مولا چه چیزی باعث شده شما اینطوری گریه کنید؟آیا عزیزانتان از دست رفتند؟آیا غمی دیده اید؟

حضرت جواب دادند:برای روزی گریه می کنم که خداوند تک تک بنده هایش را صدا میزند و به پای میز محاکمه میکشاند و از کارهایشان سوال میکند.برای روزی گریه میکنم که در آن هیچکس نمیتواند از دست خدا فرار کند.

اما امام علی با آن همه عظمت و بزرگی و پاکی چرا به این شدت برای قیامت و عالم پس از مرگ گریه میکرد؟چرا ماها اینطور گریه نمیکنیم؟

جواب اینست که حضرت علی قرآن میخواندند و خدا را راستـــگو می دوانستند.برای همین اینطور گریه میکردند.

اما جوابه اینکه چرا ما اینطوری نیستیم به خاطر گناهانمان است.حضرت علی هم می توانستند گناه کنند ولی چرا نمیکردند؟علت اینکه ما گناه می کنیم چیست؟

1-بعضی ها قرآن را نمی خوانند و اگر هم می خوانند ظاهریست و تاثیری روی آنها ندارد.بعضی ها هم اصلا با قرآن کاری ندارند و فقط به سمت اهل بیت گرایش دارند.

 اما در حدیث ثقلین آمده که پیامبر می فرمایند:من دو چیز گرانبها را در میان امتم به یادگار گذاشتم یکی قرآن و دیگری اهل بیتم و تا زمانی که به هر دوی این ها تمسک بجوئید سعادتمند خواهید بود.

2-میگوئیم خب من حالا گناه می کنم و بعداً توبه مینمایم.اما بعدا چه موقعی هست؟ آیا کسی میتواند خیلی قاطع بگوید من تا یک دقیقه ی دیگر حتما زنده ام؟اگر کسی بتواند چنین چیزی را بگوید پس برود گناه بکند.

شخصی آمد پیش امام علی و گفت که من خیلی گناه می کنم.شما بگوئید چکار کنم که دیگر گناه نکنم؟

حضرت 5توصیه به او کردند که یکی از آنها گفته میشود .حضرت به آن  مرد گناهکار فرمودند:

فکر کن امروز جناب عزرائیل به سراغت بیاید و بخواهد جانت را بگیرد.آیا تو می توانی به او بگوئی برو شب بیا تا من کارهایم را کرده باشم؟میتوانی به او بگوئی حالا خسته ام حوصله ندارم برو بعداً بیا؟اگر میتوانی چنین درخواستی را  از عزرائیل بکنی پس برو گناه کن.

3- این که الکی امید داریم.گناه میکنیم و بعد میگوئیم خدا ارحم الراحمین است. میبخشد.یا مثلا حدیث شنیده ایم که اگر برای مُرده ای 40 نفر آمرزش بخواهند و بگویند خدا بیامرزتش بخشیده میشود.اما باید توجه داشت که ارحم الراحمینی خدا به کسی میرسد که لیاقت رحمت خدا رو داشته باشد و باید بدانیم همان خدایی که رحمن و رحیم است،شدید العقاب نیز هست.

مثلا شما و 9نفر دیگر در جایی دور هم هستید و یک گوسفند هم در کنار شماست.یعنی با گوسفند میشوید11نفر.

حالا به شما 11تا کیک و ساندیس میدهند و میگویند  اینها را بین خودتان تقسیم کن.شما کیک و ساندیس ها رو بین 9تا دوستت پخش میکنی.سهم خودت رو هم بر میداری.به گوسفند میرسی .آیا به گوسفند هم کیک و ساندیس میدهی؟نه نمیدهی چون گوسفند لیاقت این رحمت شما را ندارد.پس هر رحمتی لیاقت میخواهد.

و رحمت خدا شامل کسانی میشود که گناه نمی کنند.پرده دری نمی کنند.مخالفت خدا را نمی کنند.پس نباید امید الکی داشت.

لیاقت خود را افزایش دهید.هر کس به اندازه ظرفیتی که دارد از برکات الهی بهره مند میشود.

4- برای گناهانمان توجیه الکی می کنیم.مثلا میگویند می دانی پیدا گذاشتن حتی یک تار موی زن حرام است؟میگوئی آره ولی یک شب که هزار شب نمیشود!

میگویند می دانی نگاه به نامحرم حرام است؟ میگوئی نه بابا اگه به گناه نیفتیم عیب ندارد.

میگویند می دانی که ارتباط با نامحرم حرام است؟ میگوئی آخه ما قرار است در آینده با هم ازدواج کنیم.

اما این دختر باید بداند کسی که میخواهد با او ازدواج کند،برایش شخصیت قائل است.چنین شخصی با یک دسته گل به همراه خانواده اش به خواستگاری اش می آید و با عزت او را میبرد.

جوانها مخصوصا دخترها باید بدانند کسی که در خیابان او را پیدا میکند میتواند کسی دیگر را نیز  پیدا کند.پس توجیه الکی عامل گناه است.

طرف دنبال این میگردد که حرام خدا را حلال کند.مثلا فکر میکند چون عاشق سینه چاکه یک دختر است اگر گناهی از او سر زد خدا نادیده میگیرد و میگوید این شخص عاشق است و عیبی ندارد.

در حالی که اینطور نیست و حـــرام خدا حـــرام است.

5- الکی خودمان را قُلدر و شجاع میگیریم.فکر میکنیم تحمل عذاب آخرت را داریم.به ما میگویند فلان کار گناه است نکن،میگوئی به تو ربطی ندارئ هر کسی را در قبر خودش میگذارند.

اما اگر میخواهی بدانی واقعا تحمل عذاب را داری یا نه چوب کبریتی روشن کن و تا آخر که میسوزد آن را  نزدیک انگشتت بگیر.آیا میتوانی تحمل آتش  چوب کبریت به این کوچیکی را بکنی؟

اگه میتوانی پس برو گناه کن.

امام علی با آن همه قدرت و عظمتش در دعای کمیل به خدا میگوید: یا رب ارحم ضعف بدنی . خدایا به بدن ضعیف من رحم کن

ببینید وقتی امام علی که شیر میدان های جنگ بود چنین حرفی را میزند پس ما باید چه بگوئیم؟

تا اینجا علت گناه کردنمان را فهمیدیم حال ببینیم در لحظه ی مرگ و پس از آن چه حوادثی برای گناهکاران رخ خواهد داد...آیا ما میتوانیم چنین چیزهایی را تحمل کنیم یا نه؟

روایت داریم وقتی جناب عزرائیل به سراغ آدم گناهکار می آید و میخواهد جانش را بگیرد مانند وقتی است که بخواهند زنده زنده پوست از بدن آدم بکَنَند. آیا تحملش رو داری؟اگر تحملش را داری برو گناه کن.

بعد از مرگ وقتی آدم گناهکار را در غسال خانه غسل میدهند ،آبی که روی بدنش می ریزند مانند این است که آتش روی بدن می ریزند.در آن لحظه هیچ کس به داد گناهکار نمیرسد.حتی آن کسی که ادعا میکرد عاشق توست و تو را به گناه دعوت میکرد!

بعد از غسل میت را در تابوت می گذارند و در آن لحظه تابوت چنان فشاری به او می آورد که استخوانها له شده و می شکند.و بعد از آن که در قبر گذاشته میشود باز هم فشارها و عذاب های بیشتری میبیند.

حالا فکره آن نموقعی را بکن که میت به  زیر خروارها خاک  میرود.اگه جرات داری حالا که زنده ای و قدرت داری یک شب تنهایی و بدون هیچ لامپ و چراغی به قبرستان برو.

بعید است که بتوانی از این سر قبرستان وارد شده و از طرف دیگر زنده بیرون بیایی چون خیلی ترسناک است .و آدمی وحشت میکند.

اما قبل از اینکه میت را داخل قبر بگذارند سه بار به فواصل در مسیر تابوت را  روی زمین میگذارند و برمیدارند تا به قبر برسند.میدا نی چرا اینکار را میکنند؟

برای اینکه میت آمادگی پیدا کند که از این دنیا برود.

مثال اینکه فکر کن وقتی میخواهی به مسافرت بروی  با اینکه می دانی چند وقت دیگر دوباره برمیگردی خانه ولی باز میترسی و نگرانی.تا لحظه ی آخر که از خانه بیرون میروی همینطور چند بار با خانواده خداحافظی میکنی چون میخواهی آمادگی پیدا کنی که از پیششان بروی.

حالا ببین وقتی جدا شدن از خانواده و رفتن به جای دیگری از این دنیا اینقدر سخت است پس جدا شدن از زندگی و رفتن به عالم آخرت چقدر میتواند سخت تر باشد؟

  از عذاب های قبر فاکتور میگیریم و دو تا از عذاب های قیامت رو میگوئیم.

روایت داریم زنجیری بر گردن گناهکار می اندازند که اگر یکی از حلقه های آن زنجیر روی کره ی زمین بیفتد،باعث میشود  زمین همان موقع پودر شود.

پس مطمئن باش کسی که این حلقه به گردنش آویزان میگردد در همان لحظه پودر میشود ولی طبق آیه ی قرآن دوباره بدنش به حالت اول برمیگردد و باز پودر میشود و این خودش یک عذاب است.

روایت شده کوچکترین عذاب قیامت این است که یک جفت کفش خوشگل و سایز پا بهت میدند و میگند این را بپوش.این کفش چنان داغ است که تا مغز سرت را می سوزاند.و این در حالیست که طرف فکر میکند این بزرگترین عذاب قیامت است!

القصه:                گر در خانه کس است    یک حرف بس است

خیمه های معرفت ۱۷آبان

سلام.

خیلی ها منتظر شروع جلسات"خیمه های معرفت" در سال تحصیلی جدید بودند. بالاخره انتظار به پایان رسید و خیمه های معرفت دیگری در روز پنجشنبه 17 آبان ماه با حضور مسئولین محترم انجمن اسلامی، حاج آقا دیانی و دهها دختر از دبیرستان های مختلف نجف آباد برگزار شد.

حجت الاسلام دیّانی در این جلسه در مورد "نبوت و امامت" سخنان زیبایی را بیان کردند.و در میانه ی جلسه سوالاتی به صورت کتبی از محضرشان پرسیده شد. و این جلسه ی پر محتوا با پذیرایی مختصری به اتمام رسید.و حال سخنان حاج آقا را با هم مرور میکنیم:

امام علی می فرمایند: اَلرّحیلُ وَشیک یعنی کوچ نزدیک است.

ما به خاطر جهل از مرگ می ترسیم.مثل اینکه ما از اتاق تاریک می ترسیم.

امام صادق می فرمایند: نسبت ما به قیامت مانند نوزاد است به دنیا.همچنان که نوزاد می ترسد به این دنیا قدم گذارد،ما هم می ترسیم به دنیای دیگر برویم.

جواهر ما در این دنیا،عمر و جوانی ماست.اکثراً انسان ها جواهرشان را گم می کنند یعنی در سر درگمی فرو می روند یا جواهرشان را از آنها می دزدند.

اما اگر گوهرمان را به خدا امانت دهیم،او می تواند از آن نگهداری کند.اینها معنای نبوت و امامت است.

ما در برابر دین سه مسئولیت داریم:

1-دین دانی یعنی باید روی هر چیزی یک علامت سوال گذاشت این باعث میشود تا روحیه ای خلاق پیدا کنیم.

مانند نیوتن که وقتی دید سیب از بالای درخت به پایین افتاد برای خود علامت سوال گذاشت که چرا سیب از بالا به پایین آمد و چرا مثلا از پایین به بالا نرفت.و اینگونه بود که قانون جاذبه و دافعه را کشف کرد.

2-دین داری . و در حدیث آمده اگر جایی نتوانستی عقایدت را بیان کنی، هجرت کن.

3-دین بانی یعنی حافظ دین بودن.

امام علی می فرمایند بندگان خدا سه گونه اند:

1-بعضی ها خدا را از روی ترس عبادت می کنند.این عبادت بردگان است.

2-بعضی ها خدا را از روی شوق به بهشت عبادت می کنند.این عبادت تاجران است.

3-و بعضی ها خدا را از روی محبت عبادت می کنند.و این عبادت آزادگان است.

و من دسته ی سوم را دوست دارم.

هدف ما در خیمه های معرفت"مدیر شدن" برای جامعه ی مهدوی است.

ما باید در اصول دین تحقیق کنیم و نه در فروع دین.

اگر کسی برای گرفتن حق خودش تلاش کرد اما زمانه مانع رسیدن به آن شد،خداوند بهتر از آن حق را در آن دنیا به او خواهد داد.به شرطی که پا از فرامین الهی فراتر نگذاریم.

پامبر اکرم ص میفرمایند: اگر کسی در این دنیا برایش موقعیت گناه پیش آمد ولی خودش را نگهداشت، اجر شهید در راه خدا را دارد.

و اولین کسی که وارد بهشت می شود،شهیـد است.و اولین شهید هم حضرت زهرا سلام الله علیها است.

شهید همت چشمهای فوق العاده زیبایی داشتند و این چشمها دو ویژگی داشتند: یکی اینکه نیمه های شب گریان بودند و دیگری اینکه وقتی گناهی را در جلوی خود می دیدند فوراً به زمین خیره می شدند.

و این چشمهای زیبا در اسفند ماه 1362 در جزیره ی مجنون به خاک و خون کشیده شدند. و این بود معامله ی یک شهید با خدا. پس بیایید ما هم گرانبهاترین و ارزشمندترین چیزهایمان را با خدا معامله کنیم. باشد که بهشت برین نصیبمان گردد انشالله.

هر چه در این پرده نشانت دهند

گـر نـسِتانی بـه از آنَت دهنـــد

کس غنچه ی نهان شده در برگ را نچید

از بی حجابیست اگر عمر گل کم است

یوسف به زلیخا گفت: تو جمال مرا دیدی ولی جمال آفرین ندیدی.