خیمه های معرفت ۲۵ آبان

در  نیمه ی شبی مردی که در کوفه خوابیده بود با صدای هق هق و زاری شخصی از خواب بیدار شد.به جستجوی صدا رفت. مردی را دید که خودش را به دیوار تکیه می داد.دستش را به زانو میزد و های های گریه میکرد. مرد زیر نور ماه چهره ی نورانی حضرت علی را دید.

جلو رفت  و پرسید یا مولا چه چیزی باعث شده شما اینطوری گریه کنید؟آیا عزیزانتان از دست رفتند؟آیا غمی دیده اید؟

حضرت جواب دادند:برای روزی گریه می کنم که خداوند تک تک بنده هایش را صدا میزند و به پای میز محاکمه میکشاند و از کارهایشان سوال میکند.برای روزی گریه میکنم که در آن هیچکس نمیتواند از دست خدا فرار کند.

اما امام علی با آن همه عظمت و بزرگی و پاکی چرا به این شدت برای قیامت و عالم پس از مرگ گریه میکرد؟چرا ماها اینطور گریه نمیکنیم؟

جواب اینست که حضرت علی قرآن میخواندند و خدا را راستـــگو می دوانستند.برای همین اینطور گریه میکردند.

اما جوابه اینکه چرا ما اینطوری نیستیم به خاطر گناهانمان است.حضرت علی هم می توانستند گناه کنند ولی چرا نمیکردند؟علت اینکه ما گناه می کنیم چیست؟

1-بعضی ها قرآن را نمی خوانند و اگر هم می خوانند ظاهریست و تاثیری روی آنها ندارد.بعضی ها هم اصلا با قرآن کاری ندارند و فقط به سمت اهل بیت گرایش دارند.

 اما در حدیث ثقلین آمده که پیامبر می فرمایند:من دو چیز گرانبها را در میان امتم به یادگار گذاشتم یکی قرآن و دیگری اهل بیتم و تا زمانی که به هر دوی این ها تمسک بجوئید سعادتمند خواهید بود.

2-میگوئیم خب من حالا گناه می کنم و بعداً توبه مینمایم.اما بعدا چه موقعی هست؟ آیا کسی میتواند خیلی قاطع بگوید من تا یک دقیقه ی دیگر حتما زنده ام؟اگر کسی بتواند چنین چیزی را بگوید پس برود گناه بکند.

شخصی آمد پیش امام علی و گفت که من خیلی گناه می کنم.شما بگوئید چکار کنم که دیگر گناه نکنم؟

حضرت 5توصیه به او کردند که یکی از آنها گفته میشود .حضرت به آن  مرد گناهکار فرمودند:

فکر کن امروز جناب عزرائیل به سراغت بیاید و بخواهد جانت را بگیرد.آیا تو می توانی به او بگوئی برو شب بیا تا من کارهایم را کرده باشم؟میتوانی به او بگوئی حالا خسته ام حوصله ندارم برو بعداً بیا؟اگر میتوانی چنین درخواستی را  از عزرائیل بکنی پس برو گناه کن.

3- این که الکی امید داریم.گناه میکنیم و بعد میگوئیم خدا ارحم الراحمین است. میبخشد.یا مثلا حدیث شنیده ایم که اگر برای مُرده ای 40 نفر آمرزش بخواهند و بگویند خدا بیامرزتش بخشیده میشود.اما باید توجه داشت که ارحم الراحمینی خدا به کسی میرسد که لیاقت رحمت خدا رو داشته باشد و باید بدانیم همان خدایی که رحمن و رحیم است،شدید العقاب نیز هست.

مثلا شما و 9نفر دیگر در جایی دور هم هستید و یک گوسفند هم در کنار شماست.یعنی با گوسفند میشوید11نفر.

حالا به شما 11تا کیک و ساندیس میدهند و میگویند  اینها را بین خودتان تقسیم کن.شما کیک و ساندیس ها رو بین 9تا دوستت پخش میکنی.سهم خودت رو هم بر میداری.به گوسفند میرسی .آیا به گوسفند هم کیک و ساندیس میدهی؟نه نمیدهی چون گوسفند لیاقت این رحمت شما را ندارد.پس هر رحمتی لیاقت میخواهد.

و رحمت خدا شامل کسانی میشود که گناه نمی کنند.پرده دری نمی کنند.مخالفت خدا را نمی کنند.پس نباید امید الکی داشت.

لیاقت خود را افزایش دهید.هر کس به اندازه ظرفیتی که دارد از برکات الهی بهره مند میشود.

4- برای گناهانمان توجیه الکی می کنیم.مثلا میگویند می دانی پیدا گذاشتن حتی یک تار موی زن حرام است؟میگوئی آره ولی یک شب که هزار شب نمیشود!

میگویند می دانی نگاه به نامحرم حرام است؟ میگوئی نه بابا اگه به گناه نیفتیم عیب ندارد.

میگویند می دانی که ارتباط با نامحرم حرام است؟ میگوئی آخه ما قرار است در آینده با هم ازدواج کنیم.

اما این دختر باید بداند کسی که میخواهد با او ازدواج کند،برایش شخصیت قائل است.چنین شخصی با یک دسته گل به همراه خانواده اش به خواستگاری اش می آید و با عزت او را میبرد.

جوانها مخصوصا دخترها باید بدانند کسی که در خیابان او را پیدا میکند میتواند کسی دیگر را نیز  پیدا کند.پس توجیه الکی عامل گناه است.

طرف دنبال این میگردد که حرام خدا را حلال کند.مثلا فکر میکند چون عاشق سینه چاکه یک دختر است اگر گناهی از او سر زد خدا نادیده میگیرد و میگوید این شخص عاشق است و عیبی ندارد.

در حالی که اینطور نیست و حـــرام خدا حـــرام است.

5- الکی خودمان را قُلدر و شجاع میگیریم.فکر میکنیم تحمل عذاب آخرت را داریم.به ما میگویند فلان کار گناه است نکن،میگوئی به تو ربطی ندارئ هر کسی را در قبر خودش میگذارند.

اما اگر میخواهی بدانی واقعا تحمل عذاب را داری یا نه چوب کبریتی روشن کن و تا آخر که میسوزد آن را  نزدیک انگشتت بگیر.آیا میتوانی تحمل آتش  چوب کبریت به این کوچیکی را بکنی؟

اگه میتوانی پس برو گناه کن.

امام علی با آن همه قدرت و عظمتش در دعای کمیل به خدا میگوید: یا رب ارحم ضعف بدنی . خدایا به بدن ضعیف من رحم کن

ببینید وقتی امام علی که شیر میدان های جنگ بود چنین حرفی را میزند پس ما باید چه بگوئیم؟

تا اینجا علت گناه کردنمان را فهمیدیم حال ببینیم در لحظه ی مرگ و پس از آن چه حوادثی برای گناهکاران رخ خواهد داد...آیا ما میتوانیم چنین چیزهایی را تحمل کنیم یا نه؟

روایت داریم وقتی جناب عزرائیل به سراغ آدم گناهکار می آید و میخواهد جانش را بگیرد مانند وقتی است که بخواهند زنده زنده پوست از بدن آدم بکَنَند. آیا تحملش رو داری؟اگر تحملش را داری برو گناه کن.

بعد از مرگ وقتی آدم گناهکار را در غسال خانه غسل میدهند ،آبی که روی بدنش می ریزند مانند این است که آتش روی بدن می ریزند.در آن لحظه هیچ کس به داد گناهکار نمیرسد.حتی آن کسی که ادعا میکرد عاشق توست و تو را به گناه دعوت میکرد!

بعد از غسل میت را در تابوت می گذارند و در آن لحظه تابوت چنان فشاری به او می آورد که استخوانها له شده و می شکند.و بعد از آن که در قبر گذاشته میشود باز هم فشارها و عذاب های بیشتری میبیند.

حالا فکره آن نموقعی را بکن که میت به  زیر خروارها خاک  میرود.اگه جرات داری حالا که زنده ای و قدرت داری یک شب تنهایی و بدون هیچ لامپ و چراغی به قبرستان برو.

بعید است که بتوانی از این سر قبرستان وارد شده و از طرف دیگر زنده بیرون بیایی چون خیلی ترسناک است .و آدمی وحشت میکند.

اما قبل از اینکه میت را داخل قبر بگذارند سه بار به فواصل در مسیر تابوت را  روی زمین میگذارند و برمیدارند تا به قبر برسند.میدا نی چرا اینکار را میکنند؟

برای اینکه میت آمادگی پیدا کند که از این دنیا برود.

مثال اینکه فکر کن وقتی میخواهی به مسافرت بروی  با اینکه می دانی چند وقت دیگر دوباره برمیگردی خانه ولی باز میترسی و نگرانی.تا لحظه ی آخر که از خانه بیرون میروی همینطور چند بار با خانواده خداحافظی میکنی چون میخواهی آمادگی پیدا کنی که از پیششان بروی.

حالا ببین وقتی جدا شدن از خانواده و رفتن به جای دیگری از این دنیا اینقدر سخت است پس جدا شدن از زندگی و رفتن به عالم آخرت چقدر میتواند سخت تر باشد؟

  از عذاب های قبر فاکتور میگیریم و دو تا از عذاب های قیامت رو میگوئیم.

روایت داریم زنجیری بر گردن گناهکار می اندازند که اگر یکی از حلقه های آن زنجیر روی کره ی زمین بیفتد،باعث میشود  زمین همان موقع پودر شود.

پس مطمئن باش کسی که این حلقه به گردنش آویزان میگردد در همان لحظه پودر میشود ولی طبق آیه ی قرآن دوباره بدنش به حالت اول برمیگردد و باز پودر میشود و این خودش یک عذاب است.

روایت شده کوچکترین عذاب قیامت این است که یک جفت کفش خوشگل و سایز پا بهت میدند و میگند این را بپوش.این کفش چنان داغ است که تا مغز سرت را می سوزاند.و این در حالیست که طرف فکر میکند این بزرگترین عذاب قیامت است!

القصه:                گر در خانه کس است    یک حرف بس است